موقرمقدم: دغدغه ام در هر شب بیداری توجه به دیگران بود
به گزارش پسرک کامپیوتری، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در خراسان رضوی، نگار موقرمقدم با وجود اینکه در رشته مهندسی برقی کارشناسی ارشد گرفته است، اما از دوران نوجوانی به نوشتن و نویسندگی علاقه داشته و در انجمن های ادبی و کارگاه های داستان نویسی حضور و تا حدودی در زمینه نویسندگی فعالیت داشته است. وی متولد سال 1371 در مشهد است اما مدتی است در شهرستان قوچان استان خراسان رضوی در 150 کیلومتری مشهد سکونت دارد. با وجود فعالیت در حوزه های مهندسی برق در اداره برق قوچان اما نگارش در روزنامه ها و نویسندگی را نیز ادامه می دهد.
رمان هر شب بیداری به عنوان اولین اثر موقرمقدم که درون مایه مرگ اندیشی و مرگ آگاهی دارد، در دومین دوره کتاب سال جوانان از میان بیش از هزار اثر، در بخش ادبیات، به عنوان رمان شایسته تقدیر شناخته شد. در این دوره از جایزه کتاب سال جوانان، مجموعا 1012 عنوان مورد ارزیابی نهاده شد که پس از داوری نخست، 81 عنوان کتاب به دور دوم راه یافتند و از میان این آثار، پس از آنالیز دقیق و سنجه های علمی - هر اثر به وسیله حداقل دو نفر از داوران سنجیده شده است - 13 کتاب در مقام برگزیده و 28 کتاب در مقام شایسته تقدیر شناخته شدند که رمان هر شب بیداری به قلم این نویسنده جوان خراسانی در میان این 28 اثر نهاده شد.
با نگار موقرمقدم در مورد جشنواره های حوزه کتاب، رمانش و مسائل مبتلابه حوزه کتاب و نشر در شهرستان قوچان به گفت وگو نشستیم که ماحصل آن در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد.
با وجود تحصیلی در رشته مهندسی و تخصصی که در این حوزه کسب کرد اید، اما نویسنده شدید!
نوشتن را تقریبا از دوران نوجوانی آغاز کردم و با انتشار مطالبم در مطبوعات مشهد به این سمت بیشتر کشیده شدم. آغاز داستان نویسی ام نیز با شرکت در انجمن های ادبی مشهد و در ادامه قوچان شکل گرفت اما ورودم به دنیای پر رمز و راز رمان از سال 1394 بود. همزمان که مشغول سرانجام نامه نویسی در رشته مهندسی برق در مقطع ارشد بودم، به نویسندگی هم به طور جدی می پرداختم؛ درواقع نگاه سخت گیرانه ای که در حوزه مهندسی داشتم، در بخش نوشتن هم لحاظ می کردم تا آثارم استانداردهای لازم را داشته باشد.
اهل مطالعه و کتابخوانی هم بودید؟
به نظم هر نویسنده ای قبل از نوشتن باید کتابخوان باشد، کتاب ها هستند که آدم ها را ترغیب به نوشتن می نمایند. به عبارتی فکر هر انسانی با خواندن است که می تواند به دنیا نوشتن راه پیدا کند و روشن شود. کتاب خواندن برترین فرصت است برای اینکه انسان بدون هیچ آسیبی زندگی جدیدی را تجربه کند. انسان هر چقدر کتاب های بیشتری را بخواند به دنیاهای بیشتری سفر نموده است؛ درواقع کتاب خواندن مانند سفر کردن است؛ آدمی که هرچقدر بیشتر سفر می نماید، تجربه بیشتری پیدا می نماید و دنیا بزرگتری دارد؛ کتاب خواندن هم همین طور است.
خانواده در راستا نویسندگی تا چه حد همراهتان بودند؟
به نظرم هرکسی دغدغه هر کاری را داشته باشد، حتما در آن هدف به موفقیت خواهد رسید؛ اما قطعا حمایت و همراهی خانواده بسیار موثر و ارزشمند است. برای من هم پدر، مادر، خواهران و همسرم به عنوان خانواده همراهی خاصی با من داشتند و با توجه به رفت وآمد از شهرستان به تهران؛ همراهی و تشویق خانواده ام، هم انگیزه بود و هم حس پشتوانه و با این شرایط راحت تر راستا را طی کردم.
از رمان هر شب بیداری بگویید.
به لطف خدا این اثر در دومین دوره کتاب سال جوانان شایسته تقدیر شد که امیدوارم این جایزه سرآغاز راه باشد برای کتاب های که ان شالله در این راه طولانی قلم خواهم زد. طرح اصلی این رمان از سال 1394 در دوره استاد احمد دهقان در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان پذیرفته شد و درواقع این اثر خروجیِ کارگاه رمان استاد دهقان است. شخصیت کتاب من راوی و داستان به صورت اول شخص و در رابطه با مسائل مختلف اجتماعی همانند مسائل جوانان، دغدغه روزگار جوانی است و به مفاهیمی مانند عشق، مرگ، ایثار و اهدای عضو اشاره دارد. مرگ اندیشی و مرگ آگاهی در جای جای کتاب وجود دارد. درواقع این کتاب دارای مفاهیم انتزاعی برپایه احساسات تعریف نشده و روابط انسانی است.
برای چه مخاطبی؟
به گفته منتقدان هر شب بیداری مورد توجه مخاطب عام و خاص قرار خواهد گرفت. در نشست نقد و آنالیز اخیر این کتاب که چهارشنبه 28 مهرماه 1400 در سرای اهل قلمِ خانه کتاب و ادبیات ایران با حضور محمدرضا شرفی خبوشان، امید شیخ باقری و ندا رسولی برگزار گردید، اساتید مطرح کردند که این کتاب هم در پسند خاص است و پسند مخاطب عام.
کمی هم اصل داستان را تعریف کنید.
شخصیت سپیده به عنوان راوی این کتاب دچار تحول شخصیت می شود. راوی در حین عمل جراحی بدون اینکه کسی متوجه شود، به هوش می آید. کتاب بیشتر حاوی فکریات سپیده، راوی کتاب است که گریزی به گذشته می زند و مجدد بیان می نماید و برمی شود و در زیر تیغ جراخی مجدد داستان را ادامه می دهد. در واقع مسئله هشیار بودن راوی مهم است؛ دیگران اینطور فکر می نمایند که او انسان معمولی است و چیزی را متوجه نمی شود اما راوی نسبت به اتفاقات پیرامون هشیار است. سپیده خودش را یک انسان بی شهامت، ترسو و محافطه کار می داند و در اتفاقات مختلف زندگی مانند دعواهای پدر و برادر برای ارثیه، حوادث خوابگاه دانشجویی و یا علاقمندشدن به فردی بنام علی حس می نماید که شخصیت منفعلی دارد و چون محافظه کار است، نمی تواند کاری بکند. در واقع سیپده کوشش می نماید که خودش را بروز دهد که دیگر محافظه کار نباشد و ادامه رمان....
و اصل حرف این کتاب چیست؟
اصل حرف نگاه به دیگری است. به جای اینکه فقط به خودمان نگاه کنیم به دیگران هم توجه کنیم. از درون به برون، از خود به دیگری، کتاب می گوید پسندیده است انسان تنها به خودش فکر نکند. درواقع نجات جان دیگری که برابر با نجات جان خود انسان است، دغدغه کتاب است.
جشنواره ها تا چه اندازه در معرفی کتاب به جامعه موثر هستند؟
طبیعی است که برگزاری جشنواره ها، نویسنده و کتاب های مختلفی را به جامعه معرفی می نمایند؛ بهانه های مختلفی مانند جشنواره ها و جایزه ها باعث دیده شدن آثار می شوند. درواقع جشنواره ها به معرفی کتاب و در ادامه رغبت بیشتر مردم به کتابخوانی می پردازد، البته که این موضوع دوسویه است، یعنی جشنواره ها باعث می شود نویسندگان هم کارشان را جدی بگیرند تا آثار بهتری بنویسند. در ایامی که درگیر فضای مجازی هستیم، هرچقدر که کوشش برای معرفی کتاب های بیشتری صورت بگیرد شاید به واقعیت زندگی مانند کتاب خواندن بیشتر پی ببریم.
کمی هم از شرایط داستان نویسی در قوچان بگویید.
هرچه محدودیت بیشتر باشد، تشنگی بیشتر است؛ مردم قوچان به نظر من خیلی کتابخوان هستند اما با توجه به مسائل موجود، کتاب های اصل از نویسندگان و مترجمان و ناشران مطرح خیلی کم در سطح شهرستان پیدا می شود. تنها یک کتابفروشی هست که بعضی از کتاب های خوب ادبی و فرهنگی را می آورد. با توجه به پتانسیل موجود در میان اهالی ادبیات و بچه های داستان نویسی قوچان، به نظر من آینده خوبی در زمینه نویسندگی در این شهرستان وجود دارد و امیدوارم در آینده این افراد در سطح کشور دیده بشوند.
و سوال آخر؛ آیا کتاب دیگری هم در دست اقدام دارید؟
بله کتابی در حال نوشتن دارد؛ رمان جدیدی است که البته با توجه به تجربیاتم بسیار سخت گیرتر شدم.
اضافه می شود، کتاب هر شب بیداری شامل 5 بخش؛ تابستان، پاییز، زمستان، بهار و دوباره تابستان سال گذشته در 256 صفحه به وسیله نشر صاد منتشر و تا به امروز به چاپ دوم رسیده است؛ نسخه کاغذی این اثر به وسیله سایت این انتشارات و نسخه الکترونیکی آن از درگاه های طاقچه و کتابراه قابل دریافت است.
در بخشی از رمان هر شب بیداری می خوانیم:
دریا بیشتر و بیشتر به ساحل مشت می کوبید. انگاری لج نموده بود. موج می زد به سمتِ جسم بیجان ترمه. میخواست دوباره ببلعدش. یک نفر جرئت کرد و جنازه ترمه را از ساحل دورش کرد. ردّ انگشتهای باریک و کشیده ترمه روی ماسه ها شیار بستند و یک مشت ماسه، یک مشت خاک توی دست هایش نشاندند؛ شاید به همان اندازه ای که توی مانتویش چپاندم.
مرد چوبدستی اش را انداخت و نشست کنار ساحل. درمانده و بی تاب اشک می ریخت. موج دریا آهسته نوازشش می کرد و با این حال هیچ جوره کوثرش را بهش پس نمی داد. آمبولانس رسید و جمعیت پراکنده شدند. مردی توضیح ماجرا میداد که: دریا طوفانی شده! دو نفر رو غرق نموده...
روی صورت ترمه ملافه سفیدی انداختند. مرد جوان نگاه می کرد به ترمه و عربده می کشید، التماس می کرد: تو رو خدا بچه م رو بهم پس بده.
اما نه نمی داد. دریا محلش نمی گذاشت. جانِ ترمه را گرفته بود و با جسم بیچاره بچه بازی اش گرفته بود.
یکی به مأمور آمبولانس گفت: اون یکی هم پیداش میشه... سبک که بشه، خودش میآره رو آب. دو نفر بودن! مرد جوان به سر و صورتش می زد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران