نقض حریم خصوصی در اینترنت و زندگی های عیان در شبکه های اجتماعی، همان هراسی بود که آسیموف از دستگاه تخیلی کرونوسکوپ در داستان گذشته دور داشت!

به گزارش پسرک کامپیوتری، گاهی ما تصور می کنیم که هراس ها و مسائل بشر در هر دوره زمانی، با دوره های دیگر متفاوت است. در صورتی که معمولا فقط پوسته ها تغییر می نمایند و مسائل بنیادی، یکسان هستند و مرتب تکرار می شوند.

نقض حریم خصوصی در اینترنت و زندگی های عیان در شبکه های اجتماعی، همان هراسی بود که آسیموف از دستگاه تخیلی کرونوسکوپ در داستان گذشته دور داشت!

مثلا انسان از باستان مشکل منابع داشته. انرژی، غذا و منابع معدنی، همواره محدود بوده اند و احتیاج بشر، روزافزون.

آسیموف یک داستان کوتاه عالی دارد به نام گذشته دور. هراسی که آسیموف در این داستان به تصویر می کشد، با تغییراتی در دنیای کنونی ما بازتاب پیدا نموده است.

در داستان گذشته دور، اینگونه تخیلی می گردد که بشر مجهز به دستگاهی به نام کرونوسکوپ شده. در ابتدای داستان می خوانیم با این دستگاه می توان صداها و تصاویر از گذشته های دور را مشاهده کرد و شنید. به این ترتیب دستگاه کاربردی جالب در تاریخ و باستانشناسی پیدا نموده. دانشمندان حتی مجله ای ادواری منتشر می نمایند که در آن به کشفیات تاریخی خود با استفاده از این دستگاه، اشاره می نمایند.

اما به دلایل نامعلوم، دولت روی خوشی به استفاده همگانی و گسترده از دستگاه نشان نمی دهد و فقط عده معدودی اجازه دسترسی به این دستگاه را دارند.

اینجاست که قهرمان اصلی داستان معرفی می گردد که باستانشناسی است که به مطالعه روی قوم کارتاژ علاقه زیادی دارد. او درخواست می دهد که از کرونوسکوپ استفاده کند، اما تقاضایش رد می گردد.

اما او از پا نمی نشیند و در دانشگاه تصمیم عجیبی می گیرد: به یک فیزیکدان جوان رفته رفته نزدیک می گردد و مجاب اش می نماید که تحقیقاتی روی کرونوسکوپ بکند و اصلا آنالیز کند که چرا دولت اجازه استفاده همگانی از آن را نمی دهد و هیچ خبری از پژوهشهای تکمیلی در آن دسترس نیست.

فیزیکدان در حالی که از کار روی حوزه ای نامربوط به رشته اصلی اش می ترسد، با تردید قبول می نماید. او منابعی در دسترس ندارد. به ناچار به یکی از اقوام خود که علمی تخیلی نویس است رو می اندازد تا او با یاری روابطی که دارد، منابعی برایش جور کند.

منابع مطالعاتی جور می شوند. فیزیکدان متوجه پایه علمی دستگاه می گردد و مصمم می گردد که نمونه ای از دستگاه را در زیرزمین مرد تاریخدان سر هم کند.

پیروز به این کار هم می گردد. اما در عین حال متوجه نکته شگفت انگیز می گردد: برد دستگاه فقط حدود یک قرن است و بعد از آن دستگاه از نظر علمی و تئوریک، آنقدر نویز دریافت می نماید که دیگر نمی تواند به گذشته بنگرد.

در این میان فیزیکدان متوجه نکته ای ناخوشایند در زندگی مرد تاریخدان و همسرش می گردد: دختر آنها در خردسالی در آتشی که تصادفی خانه شان را گرفته بود، گرفتار شده و مرده و مرد فیزیکدان علیرغم کوشش نتوانسته او را نجات بدهد.

اینجاست که همسر مردم فیزیکدان که متوجه ساخته شدن دستگاه می گردد، تقاضا می نماید که حالا که نمی توانند هزاران سال پیش را رصد نمایند، لااقل بتوانند دوره زندگی دختر دلبندشان را مرتب ببینند.

اما تاریخدان برمی آشوبد و ظاهرا عنوان می نماید نمی خواهد همسرش دوباره افسرده گردد و در گذشته غرق گردد و اکنون را فراموش کند. پس دستگاه را منهدم می نماید.

مرد فیزیکدان اما در پی آن است که نتایج تحقیق خود را منتشر کند و استفاده از دستگاه را همگانی کند.

اینجاست که سرویس مخفی دولت سرمی رسد. مردان سرویس مخفی می خواهند که فیزیکدان هیچ چیز را منتشر نکند.

خاتمه چرایی این ممنوعیت برملا می گردد:

این دستگاه حریم خصوصی را بی معنی می نماید. هر کس با آن می تواند مثلا چند دقیقه پیش همسایه و روابط خصوصی او را دید بزند. با این دستگاه رازها بی معنی می شوند و همه جامعه را آشوب فرامی گیرد. (عکس اول پست که بریده ای از داستان است را ببینید.)

خلاصه اینکه آسیموف فناوری ای را مجسم نموده بود که با نقض حریم خصوصی آدم ها، زندگی ها را تباه کند.

در دنیای کنونی ما بدون اینکه کرونوسکوپ داشته باشیم، گرفتار همان بلاها شده ایم.

الان به خاطر گجت هایی که همواره در دستان ما هستند، اینترنت، شبکه های اجتماعی و دوربین ها، زندگی های ما کاملا رو هستند.

خدا می داند که با جستجو در هاردها و سوابق وب گردی، ایمیل و فعالیت های اجتماعی هر شخص به چه چیزهایی که نمی گردد رسید! حالا ممکن است این اطلاعات تا زمانی که یک هک گسترده یا دستگیری فانونی شخصی پیش نیاید، عیان نشوند، اما چیز جالب این است که ما خودخواسته بخش بزرگی از زندگی خود را عمومی نموده ایم.

مثلا با همین رصد توییت ها، لایک ها، وبلاگ ها، مطالب به اشتراک گذاشته شده می گردد اطلاعاتی از یک فرد کسب کرد که برای داشتنشان در گذشته باید کسی را روزها و ماه ها بازپرسی می کردید!

چیزهایی مثل سوگیری سیاسی، موسیقی و غذای مورد علاقه، علایق سینمایی، میزان اعتقاد مذهبی، علایق جنسی، نظام فکری و …

بله! ممکن است بگویید که وجه اینترنتی ما گاهی در شبکه های اجتماعی به کلی با خود واقعی ما متفاوت است.

اما اگر نیک نگاه کنید، بسیاری از مواقع دقیقا همین شخصیت مجازی ما، شخصیت واقعی است و رفتاری که ما در دنیای واقعی بروز می دهیم، حاصل جبر و محافظه کاری و تحمیل هاست.

بله! کرونوسکوپ ممکن است هیچ وقت اختراع نگردد و جنبه علمی هم نداشته باشد. اما اینترنت مدتهاست که ذره بینی شده که پرده از بسیاری از رازها برمی دارد.

پی نوشت: عکس وسط پست، عکسی از اقتباس تلویزیونی از این داستان که بی بی سی انجام داده بود. ضمن اینکه به گمانم این پیرنگ برای یک فیلم خوب و عالی بسیار عالی است. دریغ که این روزها فیلم های تخیلی بدون کشش داستانی با فناوری عالی ساخته می شوند و خبری از ساختن آثار ژرف نیست.

پی نوشت 2: امروز مصادف با سالروز درگذشت آسیموف در سال 1992 است.

منبع: یک پزشک
انتشار: 4 اردیبهشت 1400 بروزرسانی: 4 اردیبهشت 1400 گردآورنده: it-baby.ir شناسه مطلب: 1504

به "نقض حریم خصوصی در اینترنت و زندگی های عیان در شبکه های اجتماعی، همان هراسی بود که آسیموف از دستگاه تخیلی کرونوسکوپ در داستان گذشته دور داشت!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقض حریم خصوصی در اینترنت و زندگی های عیان در شبکه های اجتماعی، همان هراسی بود که آسیموف از دستگاه تخیلی کرونوسکوپ در داستان گذشته دور داشت!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید