ماجرای یک انتقال متفاوت

به گزارش پسرک کامپیوتری، باید او را که حدود هشت تیر خورده بود زنده به بیمارستان شهید بهشتی می رساندیم.راه شلوغ بود و پر ترافیک. این خرابکار سر شاخه بود واطلاعات مهمی داشت.

ماجرای یک انتقال متفاوت

به گزارش خبرنگاران، مصطفی شیرازی یکی از همرزم شهید هرمزد ستاری از شهدای اطلاعات و امنیت است. او در خاطره ای درباره یک عملیات روایت می کند: در ارومیه شبی قرار بود با آقای ستاری در چهار خانه تیمی عملیات کنیم. قرار شد خانه ها را نشان بدهم. آن شب هوا 15 درجه زیر صفر بود. برف آمده و همه جا یخ زده بود.

در خانه ها همه مسلح بودند. ستاری گفت: بیا طراحی کنیم. یکی ازشاخص های هرمز ستاری، قدرت ابتکار و طراحی او بود.ستاری می نشست فکر می کرد و از ما تقاضا می کرد: تو بیا اطلاعات داخل این خانه ها را به من نشان بده که چند نفرند، سلاح شان چیست؟ راه های ورودی و خروجی، پنجره ها را درنظر می گرفت، همه مشخصات را در نظر داشت و بعد با قدرت ابتکارش برنامه ریزی، طراحی و بعد عملیات می کرد.

با کمترین شهید و مجروح یا اصلاً بدون زخمی و شهید منزل خرابکاران را تسخیر می کرد. زمانی علیه چهار خانه تیمی عملیات کردیم. ما فقط دو خودرو پیکان داشتیم و زنجیر چرخ هم همراهمان نبود. خیابان ها یخ زده بودند.

وقتی یکی از عناصر خرابکار را مجروح گرفتیم باید زنده می ماند. چندین مرتبه تصادف کردیم. باورتان نمی شود مثل فیلم های گانگستری. دقیقاً عین آن در خیابان ها می راندیم. امکانات نداشتیم و باید او را که حدود هشت تیر خورده بود زنده به بیمارستان شهید بهشتی می رساندیم.راه شلوغ بود و پرترافیک. این خرابکار سر شاخه بود و اطلاعات مهمی داشت. تخلیه این اطلاعات ضروری بود و تدبیر می خواست.

در حالی او را زنده دستگیر کرده بودیم که می توانستیم با پرتاب دو تا نارنجک کار را تمام کنیم. اما خلاقیت ستاری باعث شد که بتوانیم او را زنده بگیریم.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 28 مرداد 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: it-baby.ir شناسه مطلب: 1006

به "ماجرای یک انتقال متفاوت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای یک انتقال متفاوت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید